فرایند تدریجی گرگ شدن من
۱۴۰۳/۰۷/۲۵دارم گرگ میشوم
یک گرگ تدریجی
که پوست گوسفندیاش را
از درون پاره کرده است
.
ماه گذشته از زیر ناخنهایم
پنجههایی از فولاد جوانه زد
که تمام ناخنگیرها را تباه کرد
.
دیشب مسواک که میزدم
در آینه دیدم
جای دندانهای آسیاب
چاقو روییده است
.
و صدایم که زمانی
زیبایی زنها را آواز میخواند
ذرهذره به زوزه تبدیل شده است
.
من از صورت خونی اطرافیانام
دانستم که گرگ شدهام
نه از این گرگهای استعاری
که اشاره دارند به چیز دیگری
جواد خوانساری