عکاسی از شهر سوخته

دیدن دگر آموز و ندیدن دگر آموز

یک طرف ما هستیم

سپیدارهایی سخت‌جان

با شاخه‌هایی که تا آستانه‌ی شکستن خم شده‌اند

ایستاده در مرزهای بهار و خزان

و یک طرف

این توفان درون‌تهی

که در تقلایی مأیوسانه

برای کندنِ ریشه‌ها

و سوق دادن ما به سمت نیستی

دیوانه‌وار زوزه می‌کشد

و هرچه بیش‌تر و بیش‌تر و بیش‌تر می‌زند تازیانه

ما سپید و سپید و سپیدارتر می‌شویم


پی‌نوشت: برای همه‌ی درخت‌هایی که جوان بر خاک افتادند

برچسب‌ها: شعر، جواد خوانساری
جواد خوانساری