عکاسی از شهر سوخته

دیدن دگر آموز و ندیدن دگر آموز

عشقی فراسوی عشق

۱۴۰۱/۱۰/۲۳

.

عشقی فراسوی عشق

بالاتر از رسم رابطه

فراتر از بازی شومِ

تنهایی و همدمی.

.

عشقی که بی‌نیاز از بازگشتن است

و از رفتن نیز.

عشقی که گردن نمی‌نهد

به سرسام رفت و آمدها

بیداربودن و خواب‌بودن‌‌ها

صدا کردن و سکوت کردن‌ها.

.

عشقی برای با هم بودن

یا برای با هم نبودن

و نیز برای همه‌ی حالات میان این دو.

.

عشقی که هم‌چون چشم گشودن باشد

و شاید نیز هم‌چون چشم‌فروبستن.

.

شعر از روبرتو خوارز از کتابِ شعر و واقعیت به ترجمه‌ی بهروز صفدری.

*به یادگار از شب قشنگ بیست و دوم دیماه سال صفر یک

جواد خوانساری